خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دروغ گفتن
[فعل]
schwindeln
/ˈʃvɪndl̩n/
فعل گذرا
[گذشته: schwindelte]
[گذشته: schwindelte]
[گذشته کامل: geschwindelt]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
دروغ گفتن
1.Hast du wieder geschwindelt?
1. آیا تو دوباره دروغ گفتی؟
2.Sie schwindelte.
2. او دروغ گفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
schwindelig
schwindelfrei
schwindel
schwimmer
schwimmen
schwinden
schwindler
schwindlig
schwingen
schwingung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان