[فعل]

schwimmen

/ˈʃvɪmən/
فعل بی قاعده فعل ناگذر
[گذشته: schwamm] [گذشته: schwamm] [گذشته کامل: geschwommen] [فعل کمکی: sein ]

1 شنا کردن

  • 1.Kannst du schwimmen?
    1. آیا می‌توانی شنا کنی [شنا بلدی]؟
jeden Tag/regelmäßig/... schwimmen
هر روز/به‌طور منظم/... شنا کردن
  • 1. Auch mit 79 Jahren schwimmt er jeden Tag eine halbe Stunde.
    1. او حتی در 79 سالگی هم هر روز نیم‌ساعت شنا می‌کند.
  • 2. Ich gehe regelmäßig schwimmen.
    2. من به‌طور منظم به شنا می‌روم.
  • 3. Ich schwimme jeden Tag einen Kilometer.
    3. من هر روز یک کیلومتر شنا می‌کنم.
gut/schnell/... schwimmen
خوب/سریع/... شنا کردن
  • Sie schwimmt schnell.
    او سریع شنا می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان