خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . صابون
[اسم]
die Seife
/ˈzaɪ̯fə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Seifen]
[ملکی: Seife]
1
صابون
1.Es fehlt Seife zum Händewaschen.
1. صابون برای شستن دست نیست.
2.Hier gibt es keine Seife.
2. اینجا هیچ صابونی نیست.
تصاویر
کلمات نزدیک
seidig
seidenpapier
seiden
seidel
seide
seil
seilbahn
seilhüpfen
sein
sein lassen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان