1 . دزدیدن 2 . پنهانی رفتن
[فعل]

stehlen

/ˈʃteːlən/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته: stahl] [گذشته: stahl] [گذشته کامل: gestohlen] [فعل کمکی: haben ]

1 دزدیدن به سرقت بردن

  • 1.Gestern hat mir jemand im Zug meine Uhr gestohlen.
    1. دیروز یک نفر در قطار ساعت من را دزدید.
  • 2.Mein Fahrrad ist gestohlen worden.
    2. دوچرخه من دزدیده شده‌است.

2 پنهانی رفتن پنهانی وارد شدن (sich stehlen)

  • 1.Ich stehle mich aus dem Haus.
    1. من پنهانی از خانه خارج شدم.
  • 2.Ich stehle mich in das Zimmer.
    2. من پنهانی وارد اتاق شدم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان