خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . توقف
[اسم]
der Stopp
/ʃtɔp/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Stopps]
[ملکی: Stopps]
1
توقف
ایست
1.Legen wir einen kleinen Stopp ein.
1. ما یک توقف کوتاه انجام میدهیم.
2.Stopp! Da sind zu viele Autos, es ist zu gefährlich, die Straße hier zu überqueren.
2. ایست! اینجا ماشینهای خیلی زیادی هستند، اینجا خیلی خطرناک است که از خیابان بگذری.
تصاویر
کلمات نزدیک
stopfen
stolzieren
stolz
stolpern
stollen
stoppel
stoppelig
stoppen
storch
storm
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان