خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لغو کردن
[فعل]
stornieren
/ʃtɔʁˈniːʀən/
فعل گذرا
[گذشته: stornierte]
[گذشته: stornierte]
[گذشته کامل: storniert]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
لغو کردن
باطل کردن
1.Ich musste den Kurs stornieren.
1. من باید کلاس را لغو میکردم.
2.Wenige Tage später stornieren Sie die Zahlung.
2. چند روز بعد، پرداخت را لغو کنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
storm
storch
stoppen
stoppelig
stoppel
stotterer
stottern
stoß
stoßen
stoßstange
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان