خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کنیسه
[اسم]
die Synagoge
/ˌzynaˈɡoːɡə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Synagogen]
[ملکی: Synagoge]
1
کنیسه
1.Die Synagoge ist ein besseres Modell für die Gemeinde als der Tempel.
1. کنیسه مدل بهتری از معبد برای جماعت عبادتکننده است.
2.Ruinen einer Synagoge in Kapernaum
2. ویرانههای یک کنیسه در کفرناحوم
تصاویر
کلمات نزدیک
symptomatisch
symptomatik
symptom
symphoniker
symphonie
synchron
synchronisation
synchronisieren
synchronisierung
synonym
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان