خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نور روز
[اسم]
das Tageslicht
/tˈɑɡɛslˌɪçt/
غیرقابل شمارش
خنثی
[ملکی: Tageslicht(e)s]
1
نور روز
1.Alle Zimmer bieten viel Tageslicht und eine Terrasse.
1. همه اتاقها نور روز زیاد و یک تراس در اختیار میگذارند.
2.Bei Tageslicht fällt die Arbeit leicht.
2. کارکردن در نور روز آسان(تر) است.
تصاویر
کلمات نزدیک
wohlbefinden
zupacken
zielstrebig
rackern
hineinstopfen
wertschätzung
nebenleistung
benzintank
sonnenfinsternis
sternenhimmel
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان