خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . توپ تنیس
[اسم]
der Tennisball
/ˈtɛnɪsˌbal/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Tennisbälle]
[ملکی: Tennisball(e)s]
1
توپ تنیس
1.Sie nehmen eine Tennisball und eine Schüssel.
1. آنها یک توپ تنیس و یک کلید گرفتند.
2.Sie spielen Cricket mit einem Tennisball.
2. آنها کریکت را با یک توپ تنیس بازی میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
tennis
teneriffa
tendieren
tendenz
tempus
tennisspieler
tenor
teppich
teppichboden
termin
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان