خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درمانگر
[اسم]
der Therapeut
/teʀaˈpɔɪ̯t/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Therapeuten]
[ملکی: Therapeuten]
[مونث: Therapeutin]
1
درمانگر
مترادف و متضاد
Arzt
Mediziner
1.Ich bin nicht der Therapeut Ihrer Frau.
1. من درمانگر همسر شما نیستم.
2.Mein Therapeut hat gesagt, ich soll mich nicht immer so schnell aufregen.
2. درمانگر من گفت که من نباید همیشه اینقدر سریع عصبانی بشوم.
تصاویر
کلمات نزدیک
theorie
theoretisch
theologisch
theologie
theologe
therapeutisch
therapie
therapieren
thermometer
thermoskanne
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان