خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گل (فوتبال)
2 . دروازه
[اسم]
das Tor
/toːɐ̯/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: Tore]
[ملکی: Tor(e)s]
1
گل (فوتبال)
1.Die Mannschaft konnte vier Tore schießen.
1. این تیم توانست چهار گل بزند.
2.Klaus hat bis jetzt die meisten Tore für die Mannschaft geschossen.
2. "کلاووس" تا به حال بیشتری گل ها را برای تیم زده.
2
دروازه
در
1.Ab jetzt bleibt das Tor geschlossen.
1. از حالا به بعد دروازه بسته می ماند.
2.Öffnet das Tor!
2. در را باز کن!
تصاویر
کلمات نزدیک
topzustand
topfenstrudel
topfen
topfblume
topf
torf
torheit
torhüter
torkeln
tormann
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان