خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خشک کردن
[فعل]
trocknen
/ˈtʀɔknən/
فعل ناگذر
[گذشته: trocknete]
[گذشته: trocknete]
[گذشته کامل: getrocknet]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
خشک کردن
1.Die Farbe ist schnell getrocknet.
1. رنگ به سرعت خشک شد.
2.Ich habe mir die Haare getrocknet.
2. من موهایم را خشک کردم.
3.Susi trocknet ihre Haare mit dem Fön.
3. "سوزی" موهایش را با سشوار خشک می کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
trockenzeit
trockenheit
trockenhaube
trockener humor
trocken
trockner
troddel
trog
trollen
trolley
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان