خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . محل سکونت
[اسم]
die Unterbringung
/ˈʊntɐˌbʀɪŋʊŋ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Unterbringungen]
[ملکی: Unterbringung]
1
محل سکونت
محل اقامت
مترادف و متضاد
Bleibe
Schlafstelle
Unterkunft
1.Das alte Hotel wird nun als Unterbringung für Studenten genutzt.
1. از هتل قدیمی حالا بهعنوان محل سکونت دانشجویان استفاده میشود.
2.Die Firma organisiert meine Unterbringung während der Geschäftsreise.
2. شرکت محل اقامت من را در طی سفر کاری هماهنگ میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
unterbringen
unterbrechung
unterbrechen
unterbleiben
unterbewusstsein
unterbuttern
unterderhand
unterdessen
unterdrücken
unterdrückung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان