خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خراب شدن
2 . تحلیل رفتن
3 . از اعتبار افتادن
[فعل]
verfallen
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
خراب شدن
ویران شدن
2
تحلیل رفتن
رو به زوال گذاشتن
3
از اعتبار افتادن
اعتبار نداشتن، منقضی شدن
تصاویر
کلمات نزدیک
verfall
verfahren
verewigen
vererbung
vererben
verfallsdatum
verfassen
verfasser
verfassung
verfassungsgemäß
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان