1 . بلعیدن
[فعل]

verschlucken

/fɛɐ̯ˈʃlʊkŋ̩/
فعل گذرا
[گذشته: verschluckte] [گذشته: verschluckte] [گذشته کامل: verschluckt] [فعل کمکی: haben ]

1 بلعیدن قورت‌ دادن

مترادف و متضاد hinunterschlucken
  • 1.Das Baby hatte einen Knopf verschluckt.
    1. کودک دکمه‌ای را بلعید.
  • 2.Sie müssen nicht den Kern verschlucken.
    2. شما نباید هسته را قورت بدهید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان