خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دورنما
[اسم]
die Vision
/viˈzi̯oːn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Visionen]
[ملکی: Vision]
1
دورنما
چشمانداز
مترادف و متضاد
erscheinung
Vorstellung
1.Jeder hat die Vision einer friedlichen Welt.
1. هر کسی چشمانداز یک دنیای صلحآمیز را دارد.
2.Seine Visionen für die Zukunft des Unternehmens inspirieren das Team.
2. دورنمایش برای آینده شرکت به گروه الهام بخشید.
تصاویر
کلمات نزدیک
visier
visage
virusinfektion
virus
virtuosität
visite
visitenkarte
visuell
visum
vital
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان