خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ارائه
2 . نمونه
[اسم]
die Vorlage
/ˈfoːɐ̯ˌlaːɡə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Vorlagen]
[ملکی: Vorlage]
1
ارائه
تحویل
مترادف و متضاد
Vorlegen
Vorweisen
1.Sie haben nichts gegen Vorlage der Quittung erhalten.
1. آنها هیچچیز در ازای ارائه رسید دریافت نکردند.
2.Vorlage der Papiere bei einer Kontrolle ist notwendig.
2. ارائه مدارک هنگام بازرسی ضروری است.
2
نمونه
الگو
مترادف و متضاد
Modell
Muster
1.Ich habe den Pullover zu eng gestrickt, weil ich keine Vorlage hatte.
1. من پلیور را خیلی تنگ بافتم چون هیچ الگویی نداشتم.
2.Sie müssen das Bild als Vorlage benutzen.
2. شما باید از آن عکس بهعنوان نمونه استفاده کنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
vorladung
vorladen
vorkämpfer
vorkommnis
vorkommen
vorlauf
vorlaut
vorlegen
vorlesen
vorlesung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان