[اسم]

die Vorlesung

/ˈfoːɐ̯ˌleːzʊŋ/
قابل شمارش مونث
[جمع: Vorlesungen] [ملکی: Vorlesung]

1 سخنرانی درس نظری

مترادف و متضاد lehrveranstaltung vortrag
  • 1.Der Inhalt der Vorlesung war kompliziert.
    1. موضوع سخنرانی پیچیده بود.
  • 2.Studenten müssen fünf Vorlesungen die Woche besuchen.
    2. دانشجویان باید در پنج درس نظری در هفته شرکت کنند.
eine Vorlesung (über etwas (Akk.)) halten
سخنرانی کردن
  • Ich halte eine Vorlesung über meine Vaterschaftserfahrung.
    من یک سخنرانی درباره تجربه پدرانه‌ام می‌کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان