[فعل]

vorlesen

/ˈfoːɐ̯ˌleːzn̩/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته: las vor] [گذشته: las vor] [گذشته کامل: vorgelesen] [فعل کمکی: haben ]

1 روخوانی کردن (بلند) خواندن، قرائت کردن

  • 1.Ich habe ihm täglich das Buch vorgelesen.
    1. من روزانه برای او کتاب می‌خوانم.
  • 2.Ich lese meinen Kindern oft etwas vor.
    2. من معمولا برای بچه‌هایم چیزی می‌خوانم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان