خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به جلو
[قید]
vorwärts
/ˈfɔʁˌvɛʁts/
غیرقابل مقایسه
1
به جلو
به سمت رو به رو، جلو
1.Fahren Sie noch ein Stück vorwärts.
1. یکم دیگه به سمت جلو رانندگی کن. [یکم دیگه بیا جلو]
2.Ich kann nicht vorbei. Bitte fahr noch ein Stück vorwärts.
2. من نمی توانم رد بشوم. لطفا یک کم دیگر به جلو بروید.
تصاویر
کلمات نزدیک
vorwurfsvoll
vorwurf
vorwort
vorwitzig
vorwiegend
vorwärtskommen
vorzeichen
vorzeigen
vorzeit
vorzeitig
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان