خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اغلب
[قید]
vorwiegend
/ˈfoːɐ̯ˌviːɡn̩t/
غیرقابل مقایسه
1
اغلب
بیشتر، عمدتا
1.Am Wochenende ist er vorwiegend bei seinen Eltern.
1. در آخر هفته او اغلب پیش والدینش است.
تصاویر
کلمات نزدیک
vorwerfen
vorweisen
vorweihnachtszeit
vorwegnehmen
vorweg
vorwitzig
vorwort
vorwurf
vorwurfsvoll
vorwärts
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان