خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرزنش
[اسم]
der Vorwurf
/ˈfoːɐ̯ˌvʊʁf/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Vorwürfe]
[ملکی: Vorwurf(e)s]
1
سرزنش
ملامت
1.Eva kann nichts dafür. Mach ihr keine Vorwürfe.
1. "اوا" هیچ کاری نمی تواند در این مورد انجام دهد، او را سرزنش نکنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
vorwort
vorwitzig
vorwiegend
vorwerfen
vorweisen
vorwurfsvoll
vorwärts
vorwärtskommen
vorzeichen
vorzeigen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان