خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حس کردن
[فعل]
wahrnehmen
/ˈvaːɐ̯ˌneːmən/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته: nahm wahr]
[گذشته: nahm wahr]
[گذشته کامل: wahrgenommen]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
حس کردن
احساس کردن، متوجه شدن
مترادف و متضاد
aufnehmen
1.Manche Tiere nehmen Töne wahr, die Menschen nicht wahrnehmen können.
1. برخی حیوانات متوجه صداهایی میشوند که انسانها نمیتوانند متوجه شوند.
2.Nehmen Sie den Geruch wahr?
2. آیا شما بو را حس میکنید؟
تصاویر
کلمات نزدیک
wahrheitsgetreu
wahrheit
wahrhaftig
wahrhaft
wahrhaben
wahrnehmung
wahrsagen
wahrsager
wahrscheinlich
wahrscheinlichkeit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان