خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دیوار
[اسم]
die Wand
/vant/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Wände]
[ملکی: Wand]
1
دیوار
مترادف و متضاد
Mauer
1.Die Wände im Wohnzimmer sind weiß gestrichen.
1. دیوارهای اتاق نشیمن سفید رنگ شدند.
2.Die Wände sind hier sehr dünn. Man hört alles.
2. دیوارها اینجا خیلی نازک هستند. آدم همه چیز را میشوند.
3.Ich stelle das Regal rechts an die Wand.
3. من این قفسه را سمت راست کنار دیوار میگذارم.
تصاویر
کلمات نزدیک
walzer
walzen
walze
walten
walross
wandalismus
wandel
wandeln
wander-anfänger
wanderer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان