خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رام (حیوان)
[صفت]
zahm
/ʦaːm/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: zahmer]
[حالت عالی: zahmsten]
1
رام (حیوان)
اهلی
1.Er ist zahm, du darfst ihn streicheln.
1. او رام است، میتوانی که او را نوازش کنی.
2.Ist der Vogel zahm?
2. آیا پرنده اهلی است؟
تصاویر
کلمات نزدیک
zahlwort
zahlungsverkehr
zahlungsmittel
zahlung
zahlreich
zahn
zahnarzt
zahnbürste
zahncreme
zahnen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان