خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لحظه
[اسم]
der Zeitpunkt
/ˈtsaɪ̯tˌpʊŋkt/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Zeitpunkte]
[ملکی: Zeitpunkt(e)s]
1
لحظه
نقطه، زمان
1.Er ist krank. Das ist kein guter Zeitpunkt für einen Besuch.
1. او مریض است. این زمان خوبی برای یک ملاقات نیست.
2.Zum Zeitpunkt der Tat war er bei Freunden.
2. در لحظه مرگ او پیش دوستانش بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
zeitplan
zeitnot
zeitlich
zeitkarte
zeitig
zeitraum
zeitschrift
zeitung
zeitungsabo
zeitungsartikel
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان