خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مجله
[اسم]
die Zeitschrift
/ˈʦaɪ̯tˌʃʀɪft/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Zeitschriften]
[ملکی: Zeitschrift]
1
مجله
1.Die meisten unserer Leser haben die Zeitschrift abonniert.
1. اکثر خوانندگان ما در این مجله اشتراک دارند.
2.Diese Zeitschrift kaufe ich nicht jede Woche.
2. این مجله را من هر هفته نمیخرم.
تصاویر
کلمات نزدیک
zeitraum
zeitpunkt
zeitplan
zeitnot
zeitlich
zeitung
zeitungsabo
zeitungsartikel
zeitaufwand
zeitungsausträger
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان