خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خرد شدن
[فعل]
zerspringen
/t͡sɛɐ̯ˈʃpʁɪŋən/
فعل ناگذر
[گذشته: zersprang]
[گذشته: zersprang]
[گذشته کامل: zersprungen]
[فعل کمکی: sein ]
صرف فعل
1
خرد شدن
متلاشی شدن
مترادف و متضاد
auseinanderbrechen
entzweispringen
1.Das Glas fiel zu Boden und zersprang.
1. شیشه به زمین افتاد و خرد شد.
2.Die Hitze des Ofens führte dazu, dass die Vase aus Ton zersprang.
2. حرارت اجاق باعث شد که گلدان رسی خرد شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
zersplittern
zersetzen
zerschneiden
zerschmettern
zerschlagen
zerstreuen
zerstreut
zerstreuung
zerstäuben
zerstören
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان