خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . صدمه زدن
2 . اضافهکردن
[فعل]
zufügen
/ˈt͡suːˌfyːɡn̩/
فعل گذرا
[گذشته: fügte zu]
[گذشته: fügte zu]
[گذشته کامل: zugefügt]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
صدمه زدن
آسیب رساندن
مترادف و متضاد
antun
schaden
schädigen
jemandem etwas zufügen
با چیزی به کسی صدمه/آسیب زدن
1. Er ahnte nicht, was er ihr (mit diesen Worten) zugefügt hatte.
1. او نمیدانست چه آسیبی به او (با این حرفها) زده بود.
2. Sie haben ihm eine Niederlage zugefügt.
2. آنها با شکست به او صدمه زدند.
2
اضافهکردن
1.Sie fügte der Suppe noch einen Schuss Wein zu.
1. او بازهم کمی شراب به سوپ اضافه کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
zufällig
zufuhr
zufrieren
zufriedenstellend
zufriedenstellen
zuführen
zug
zugabe
zugang
zugange
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان