خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اعتراف کردن
[فعل]
zugeben
/ɡeːbən/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته: gab zu]
[گذشته: gab zu]
[گذشته کامل: zugegeben]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
اعتراف کردن
پذیرفتن
مترادف و متضاد
bekennen
eingestehen
zustimmen
1.Ich musste zugeben, dass das Missverständnis mein Fehler war.
1. من باید اعتراف میکردم که این سوءتفاهم اشتباه من بود.
2.Ute hat zugegeben, einen Fehler gemacht zu haben.
2. "اوته" اعتراف کرد که یک اشتباه کردهاست.
تصاویر
کلمات نزدیک
zugangsdaten
zugange
zugang
zugabe
zug
zugegen
zugehen
zugehörig
zugehörigkeit
zugesellen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان