1 . استفاده شدن
[عبارت]

zum Einsatz kommen

/tsʊm ˈaɪ̯nˌzat͡s ˈkɔmən/

1 استفاده شدن به کار رفتن

مترادف و متضاد eingesetzt werden genutzt werden verwendet werden
  • 1.Die neue Technologie kann in den unterschiedlichsten Bereichen sinnvoll zum Einsatz kommen.
    1. فناوری جدید می‌تواند در حوزه‌های مختلف به‌طور مفید استفاده شود.
  • 2.Langfristig könnte es in weiteren Kliniken zum Einsatz kommen.
    2. این می‌تواند به‌طور طولانی‌مدت در کلینیک‌‌های دیگر به کار رود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان