خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اضافهبها
[اسم]
der Zuschlag
/ˈʦuːˌʃlaːk/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Zuschläge]
[ملکی: Zuschlag(e)s]
1
اضافهبها
مترادف و متضاد
Mehrpreis
1.Für diesen Zug müssen Sie einen Zuschlag zahlen.
1. برای این قطار شما باید یک اضافهبها پرداخت کنید.
2.Für dringende Lieferungen berechnet der Lieferant einen Zuschlag.
2. تحویلدهنده برای یک تحویل فوری، اضافهبها در نظر میگیرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
zuschieben
zuschicken
zuschauerzahl
zuschauer
zuschauen
zuschlagen
zuschließen
zuschnüren
zuschreiben
zuschrift
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان