Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . تماشا کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
zuschauen
/tsuːʃaʊən/
فعل گذرا
[گذشته: schaute zu]
[گذشته: schaute zu]
[گذشته کامل: zugeschaut]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
تماشا کردن
1.Möchtest du beim Fußballspiel zuschauen?
1. آیا دوست داری فوتبال تماشا کنیم؟
2.Willst du mitspielen? – Nein, ich schaue lieber nur zu.
2. می خواهی بازی کنی؟ - نه من ترجیح می دهم فقط تماشا کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
zusatzinformation
zusatz
zusammenwohnen
zusammenstoßen
zusammenstoß
zuschauer
zuschauerzahl
zuschicken
zuschieben
zuschlag
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان