[اسم]

der Zusammenstoß

/ʦuˈzamənˌʃtoːs/
قابل شمارش مذکر
[جمع: zusammenstöße] [ملکی: zusammenstoßes]

1 برخورد تصادف

  • 1.bei dem Zusammenstoß der Züge gab es viele Tote.
    1. به علت برخورد قطارها مرده‌های زیادی وجود داشت.
  • 2.Hatten Sie Schuld an dem Zusammenstoß?
    2. آیا در تصادف شما تقصیر داشتید؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان