1 . عمل 2 . عملیات
[اسم]

die Aktion

/akˈʦi̯oːn/
قابل شمارش مونث
[جمع: Aktionen] [ملکی: Aktion]

1 عمل اقدام، کنش

  • 1.Aktion und Kontemplation
    1. عمل و تفکر
  • 2.Auf jede Aktion folgt immer eine entsprechende Reaktion.
    2. هر کنشی همواره واکنش متناسبی به دنبال دارد.

2 عملیات

  • 1.Es war eine wohl geplante Aktion.
    1. این یک عملیات خوب‌ برنامه‌ریزی شده بود.
  • 2.Sie haben eine militärische Aktion geplant.
    2. آن‌ها یک عملیات نظامی را برنامه‌ریزی کردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان