1 . نابینا
[صفت]

blind

/blɪnt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: blinder] [حالت عالی: blindesten]

1 نابینا کور

  • 1.Der alte Mann ist fast blind.
    1. این پیرمرد تقریبا نابینا است.
  • 2.Er ist von Geburt an blind.
    2. او از بدو تولد نابینا است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان