1 . لاغر 2 . نازک
[صفت]

dünn

/dʏn/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: dünner] [حالت عالی: dünnste-]

1 لاغر نحیف

مترادف و متضاد mager dick
  • 1.Er liebt die dünnen Frauen.
    1. او خانم‌های لاغر را دوست دارد.
  • 2.Mein Sohn ist sehr dünn. Er isst so wenig.
    2. پسر من خیلی لاغر است. او خیلی کم غذا می‌خورد.
کاربرد واژه dünn به معنای لاغر
صفت dünn در معنای کلی به معنای نازک است اما زمانی که در مورد افراد به کار رود معنای لاغر یا ضعیف را می‌دهد. dünn گاهی بار منفی دارد، یعنی به بیش از حد لاغر بودن اشاره می‌کند.

2 نازک

مترادف و متضاد schmal dick
  • 1.Auf dem Schrank liegt eine dünne Schicht Staub.
    1. روی کمد لایه نازکی از گردوخاک قرار دارد.
  • 2.Warum ziehst du nur so einen dünnen Mantel an? Es ist kalt draußen.
    2. چرا فقط این پالتوی نازک را پوشیده‌ای؟ بیرون هوا سرد است.
کاربرد واژه dünn به معنای نازک
واژه dünn به معنی نازک یا باریک است. dünn می‌تواند نازک بودن یک سطح یا یک استوانه را نشان دهد مثلاً "dünner Stengel" (ساقه نازک) یا "dünn Mantel" (پالتوی نازک).
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان