1 . به‌جا گذاشتن
[فعل]

hinterlassen

/hɪntɐˈlasn̩/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته: hinterließ] [گذشته: hinterließ] [گذشته کامل: hinterlassen] [فعل کمکی: haben ]

1 به‌جا گذاشتن گذاشتن

مترادف و متضاد verursachen zurücklassen
  • 1.Das Buch hat einen guten Eindruck bei mir hinterlassen.
    1. کتاب تأثیری خوب بر روی من گذاشت.
  • 2.Möchten Sie eine Nachricht hinterlassen?
    2. می‌خواهید یک پیغام بگذارید؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان