1 . فرضیه
[اسم]

die Hypothese

/ˌhypoˈteːzə/
قابل شمارش مونث
[جمع: Hypothesen] [ملکی: Hypothese]

1 فرضیه انگاره

مترادف و متضاد auffassung behauptung
  • 1.Der Sprecher erläuterte seine Hypothese.
    1. سخنران، فرضیه‌اش را شرح داد.
  • 2.Ich möchte diese überraschende Hypothese hören.
    2. من تمایل دارم این فرضیه غیرمنتظره را بشنوم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان