خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرزنده
[صفت]
lebendig
/leˈbɛndɪç/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: lebendiger]
[حالت عالی: lebendigsten]
1
سرزنده
پرانرژی
1.Die Kinder waren sehr lebendig.
1. بچهها خیلی سرزنده بودند.
2.London ist eine lebendige Stadt.
2. لندن، یک شهر سرزنده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
lebend
leben
leasen
lea
ldee
lebendigkeit
lebensabschnitt
lebensart
lebensaufgabe
lebensbedrohlich
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان