[عدد]

vierzig

/ˈfɪʁʦɪç/

1 چهل [عدد 40]

  • 1.Ali Baba und die vierzig Räuber
    1. علی بابا و چهل دزد
  • 2.Wir sind vierzig Kilometer von der Hauptstadt entfernt.
    2. ما چهل کیلومتر از پایتخت فاصله داریم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان