خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جنگل
[اسم]
der Wald
/valt/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Wälder]
[ملکی: Wald(e)s]
1
جنگل
مترادف و متضاد
Forst
1.Im Wald ist es ruhig.
1. جنگل خیلی آرام است.
2.In unserer Gegend gibt es nur wenige Wälder.
2. در منطقه ما تنها جنگلهای کوچکی وجود دارد.
ein dunkler/winterlicher/... Wald
یک جنگل تاریک/زمستانی/...
Er war gestern in einem dunklen Wald.
او دیروز در جنگلی تاریک بود.
endlose/undurchdringliche/... Wälder
جنگلهای بیپایان/نفوذناپذیر/...
einen Wald roden/anpflanzen/...
جنگل را برای کشاورزی کندن/کاشتن/...
Wollen Sie einen Wald anpflanzen?
آنها میخواهند جنگل بکارند؟
die Tiere des Waldes
حیوانات جنگل
Sie können die Tiere des Waldes füttern.
شما میتوانید حیوانات جنگل را غذا بدهید.
تصاویر
کلمات نزدیک
walchensee
wal
waisenhaus
waise
wahrzeichen
waldarbeiter
waldbrand
waldfrüchte
waldfläche
walfang
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان