1.to be implemented 2.to be performed
[فعل]

اجرا شدن

( ا-ج-ر-ا- -ش-د-ن )
1 to be implemented to be executed
انجام شدن، ایفا شدن
2 to be performed to run
روی صحنه آمدن نمایش، کنسرت و ...
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان