خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1.plaything
[اسم]
بازیچه
( ب-ا-ز-ی-چ-ه )
1
plaything
toy
آلت دست، مضحکه
plaything
/plˈeɪθɪŋ/
/plˈeɪθɪŋ/
toy
/tɔɪ/
/tɔɪ/
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان