خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آدم کله گنده
[اسم]
a big dog
/ə bɪg dɔg/
قابل شمارش
1
آدم کله گنده
آدم مهم و بانفوذ
مترادف و متضاد
a big boy
a big shot
a VIP
1.Randy is a big dog in the movie industry. He owns four studios.
1. "رندی" از کله گنده های صنعت فیلمسازی است. او چهار استودیوی فیلمسازی دارد.
2.You have to respect the big dogs in the company if you want to hold on to your job.
2. تو باید به افراد مهم و با نفوذ شرکت احترام بگذاری اگر که می خواهی شغلت را داشته باشی.
تصاویر
کلمات نزدیک
a big disappointment
a big decision
a big accomplishment
a bat out of hell
a barrel of laughs
a big failure
a big improvement
a big mistake
a big surprise
a bit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان