خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تعلیق
[اسم]
Abeyance
/əˈbeɪəns/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تعلیق
وقفه
مترادف و متضاد
postponement
suspension
continuation
1.A good judge must hold his or her judgment in abeyance until all the facts in a case have been presented.
1. یک قاضی خوب باید قضاوت خود را در تعلیق نگه دارد تا زمانیکه همه ی حقایق یک پرونده ارائه شده باشد.
تصاویر
کلمات نزدیک
abettor
abetted
abetment
abet
aberrational
abhor
abhorred
abhorrence
abhorrent
abhorrently
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان