1 . نشانی 2 . خطاب 3 . سخنرانی 4 . رسیدگی کردن 5 . مورد خطاب قرار دادن 6 . سخنرانی کردن 7 . نشانی نوشتن
[اسم]

address

/ˈæ.dres/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نشانی آدرس

معادل ها در دیکشنری فارسی: آدرس نشانی پستی نشانی
مترادف و متضاد directions inscription location
  • 1.Please tell me your address.
    1. لطفا نشانی‌ات را به من بگو.
  • 2.What's your name and address?
    2. اسم و نشانی‌تان چیست؟
home/work/web/email ... address
آدرس خانه/محل کار/وب‌سایت/ایمیل
  • 1. Do you have their Web address?
    1. آیا نشانی اینترنتی [وب‌سایت] آنها را داری؟
  • 2. This is my new e-mail address.
    2. این نشانی ایمیل جدیدم است.
change of address
تغییر آدرس
  • Please note my change of address.
    لطفا به تغییر آدرس من توجه کنید.
توضیحاتی در رابطه با address به معنای نشانی
در حالت اول address (به معنای نشانی) به جزئیات مکانی یک چیز اشاره می‌کند. مثلا به نام کشور، شهر، خیابان، کوچه و شماره پلاک یک ساختمان. در انگلیسی ترتیب نوشتن این آدرس برعکس فارسی از جزئی به کلی نوشته می‌شود. در حالت معمول وقتی با address مواجه می‌شویم، منظور آدرس منزل است و اگر بخواهیم به آدرس کار و غیره اشاره کنیم از work address استفاده می‌کنیم.
در حالت دوم address (به معنی آدرس) به نشانی یا آدرس در فضای مجازی اشاره می‌کند. مثلا: آدرس ایمیل یا آدرس وب‌سایت.

2 خطاب طرز گفتار

معادل ها در دیکشنری فارسی: خطاب خطابه
  • 1.His address was abrupt and unceremonious.
    1. خطاب [طرز گفتار] او ناگهانی و غیررسمی بود.
  • 2.I know that my address was not proper.
    2. می‌دانم که طرز گفتار مناسب نبود.
  • 3.Michael is wise to use formal address with his new boss.
    3. مایکل عاقل است که با رئیس جدیدش از خطاب رسمی استفاده می‌کند.

3 سخنرانی نطق

مترادف و متضاد lecture speech talk
  • 1.His address was quite controversial.
    1. سخنرانی او خیلی بحث‌برانگیز بود.
presidential address
سخنرانی ریاست‌جمهوری
  • Will you watch the presidential address tonight from TV?
    آیا سخنرانی ریاست‌جمهوری را امشب از تلویزیون تماشا می‌کنی؟
[فعل]

to address

/ˈæ.dres/
فعل گذرا
[گذشته: addressed] [گذشته: addressed] [گذشته کامل: addressed]

4 رسیدگی کردن پرداختن

formal
مترادف و متضاد attend to deal with tackle
to address something
به چیزی پرداختن
  • 1. The issue of funding has yet to be addressed.
    1. هنوز باید به مسئله سرمایه‌گذاری رسیدگی شود.
  • 2. Your essay does not address the real issues.
    2. مقاله شما به مسائل اصلی نمی‌پردازد.
to address oneself to something
شخصاً به چیزی رسیدگی کردن
  • We must address ourselves to the problem of traffic congestion.
    ما باید شخصاً به مشکل تراکم ترافیکی رسیدگی کنیم.
توضیحاتی در رابطه با address به معنای رسیدگی کردن
فعل address در این کاربرد تقریبا به معنای "رسیدگی کردن" در فارسی است. در تعریف اصلی فعل address به معنای فکر کردن راجع به مسئله و موقعیت و بعد تصمیم گرفتن راجع به آن مسئله و موقعیت است. این فعل در زبان انگلیسی در موقعیت‌های رسمی کاربرد دارد.

5 مورد خطاب قرار دادن خطاب کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: خطاب کردن
formal
to address somebody
کسی را مورد خطاب قرار دادن
  • 1. I was surprised when he addressed me in English.
    1. وقتی او به انگلیسی من را مورد خطاب قرار داد، من متعجب شدم.
  • 2. The book is addressed to the general reader.
    2. این کتاب مخاطب عمومی را مورد خطاب قرار می‌دهد.
to address somebody (as something)
کسی را با عنوان چیزی خطاب کردن
  • 1. The judge should be addressed as “Your Honor.”
    1. قاضی باید با عنوان "عالیجناب" خطاب شود.
  • 2. There are different ways in which to address a member of the clergy.
    2. روش‌هایی متفاوتی برای خطاب کردن یک عضو روحانیت وجود دارد.
توضیحاتی در رابطه با address به معنای مورد خطاب قرار دادن
فعل address در این کاربرد معنایی تقریبا نزدیک به "مورد خطاب قرار دادن" در فارسی دارد. در تعریف اصلی این فعل به معنای "مستقیما با کسی حرف زدن" است، مثلا:
".Any questions should be addressed to your teacher" (تمام سوال‌ها را مستقیما باید از معلم خود بپرسید.)
این فعل در زبان انگلیسی در موقعیت‌های رسمی کاربرد دارد.

6 سخنرانی کردن

formal
مترادف و متضاد lecture make a speech speak to talk to
to address a meeting/assembly
در جلسه/اجلاس سخنرانی کردن
  • 1. Are you ready to address the meeting, Sir?
    1. جناب برای سخنرانی در جلسه آماده‌اید؟
  • 2. The president has been asked to address the assembly.
    2. از رئیس‌جمهور درخواست شده است که در اجلاس سخنرانی کند.
توضیحاتی در رابطه با address به معنای سخنرانی کردن
فعل address در این کاربرد به معنای "سخنرانی کردن" است، ولی معمولا برای سخنرانی‌های رسمی استفاده می‌شود. در فارسی وقتی از "سخنرانی کردن" صحبت می‌کنیم بیشتر منظورمان فردی پشت تریبون است که در سالنی سخنرانی می‌کند؛ اما در انگلیسی لزوما به این معنی نیست و هر وقت فردی برای افراد دیگر به‌طور رسمی صحبت می‌کند از فعل address استفاده می‌کنند.

7 نشانی نوشتن آدرس نوشتن

to address something
روی چیزی نشانی نوشتن
  • The letter was correctly addressed, but delivered to the wrong house.
    نشانی به‌درستی روی آن نامه نوشته شده بود، اما به خانه اشتباهی تحویل داده شد.
to address something to somebody/something
نشانی کسی/چیزی را روی چیزی نوشتن
  • 1. Address your application to the Personnel Manager.
    1. روی درخواستتان نشانی مدیر پرسنل [منابع انسانی] را بنویسید.
  • 2. I addressed my letter to him personally.
    2. من شخصاً نشانی او را روی نامه‌ام نوشتم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان