خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . یونجه
[اسم]
alfalfa
/ælˈfælfə/
غیرقابل شمارش
1
یونجه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
یونجه
1.Alfalfa is mostly grown as food for farm animals.
1. یونجه بیشتر به عنوان غذای حیوانات مزرعه پرورش داده می شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
alexandria
alexander technique
alexander
alexa
alex
alfred
alfredo
alfresco
alga
algae
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان