خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مهمات (سلاح)
[اسم]
ammunition
/ˌæmjəˈnɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مهمات (سلاح)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مهمات
1.They only stopped shooting when they had no more ammunition.
1. آنها (تنها) زمانی از شلیک کردن دست برداشتند که دیگر مهمات نداشتند.
تصاویر
کلمات نزدیک
ammonium chloride
ammonium
ammonia
ammo
ammeter
ammunition dump
amnesia
amnesty
amnion
amniotic fluid
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان