خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (در) میان
[حرف اضافه]
among
/əˈmʌŋ/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
(در) میان
(در) بین، در زمره
معادل ها در دیکشنری فارسی:
در زمره
میان
در شمار
مابین
لابهلا
مترادف و متضاد
amid
1.I found the letter among his papers.
1. من نامه را میان کاغذهای او پیدا کردم.
2.They divided the money up among their three children.
2. آنها پول را بین سه فرزند خود تقسیم کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
amok
amoebic
amoeba
amniotic fluid
amnion
amongst
amoral
amorist
amorous
amorously
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان